پست ثابت...


من...
برای متنفر بودن از کسایی ک از من متنفرند
وقت ندارم...
چون...
شدیدا درگیر دوست داشتن..
کسایی شده ام که دوستم دارند...

من...
برای متنفر بودن از کسایی ک از من متنفرند
وقت ندارم...
چون...
شدیدا درگیر دوست داشتن..
کسایی شده ام که دوستم دارند...
ادامه مطلب پسورد داره ...
متاسفانه همتنون نمی تونین بخونین ...
یهووووووو نصفه شبی
هوس کردم هم دهن خودمو آب بندازم هم شمااااااهااااااا رو
خب بچه هاااااا
می خوام شما رو با اثر هنری برفی خودم آشنا کنم
این منم و اون چیزی که دارم درس می کنم
به قول خودم عروس برفیه
ههههه
دوروز طول کشید تا درستش کنم ولییییییییی
بالاخره درستش کردم
بعد با خودم گفتم زیادی عروسم ساده شده
یکم رنگ ولعاب بهش بدم
و اومدم بهترش کنم که شد این:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بعـــــــــــــــله
همچین دختر هنرمندیم من
اصن کشف نشده ام
خب خداروشکر برفا نشستن
و الان هم داره کلی برف می باره
امروزم که مدرسه ها تعطیل بود و کلی
خوش گذشت
این آدم برفی حیاطمونه
بیچاره کج و ماوجه خخخخ
سلام بچه هااااااااااا
واااااااااااای دارم از سر ذوق میمیرممممممم
امروز بعد6 ساااال بالاخره
شهرمون برف اومد و بعد از 6 سال دوباره
از نزدیک برف رو دیدم
البته هنوز خوب ننشست رو زمین
ولی خدا خدا می کنم بشینه تا فردا صبح
خدایا مرسی
خیلی خیلی مرسی
وآنگاه که برف می بارد...
و خدا...
طنین خداییش را به صورت مروارید های سفید رنگ ...
به روی صفحه ی زمین می پاشد...
دلم آرامشی پیدا می کند ...
آرامشی که زبانم و دستانم برای گفتن و نوشتن آن...
کم می آورد...
خداوندا...
در این لحظه ها...
که مملو از آرامش ام...
آرامشی که دستان زیبای تو به قلبم نشانده...
و لبریزم از احساسی خالصانه...
از تومی خواهم...
دل همه ی غنچه هایی که غمگینند...
گرسنه اند...
و نبودنشان را از تو می خواهند را نیز...
همچون من...
لبریز از آرامش کنی...
که این آرامش را قسمت کردن زیباست...
نه به تنهایی لذت بردن...
می دانم که می توانی...
می دانم که در عرش خداییت نتوانستن...
کلمه ی نایابیست...
پس خدایی کن و با دستان پر مهرت ...
گونه هایشان را...
گرم کن از گرمای وجودت...
و از مهرت...
ای مهربان ترین مهربانند...
متن آهنگ جدیــــــــــــــــــــد آرمین 2afm:)) خطاب به استاد :
ﺍﺳـــﺘﺎﺩ!
ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺖ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺣﺘﯽ ﻣﻦ ....
ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻤﺖ ...
یه خرده ﮐﺎﺭﯼ ...
9دادی!
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ ...
ﺗﺮﻡ ﺁﺧﺮﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﻡ ﻧﯿﺲ ﺍﻭﻥ ﺣﺴﯽ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺮﻡ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺖ ...
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ اولش ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺱ ..
ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ ﻫﺎﻡ , ﺑﺴﺘﯽ ﭼﻄﻮﺭ ﭼﺸﺎﺗﻮ ؟
ﻫﯿﺲ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻮ ﻓﻘﻂ ﺑﺒﺮ ﺻﺪﺍﺗﻮ !
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺩﭘﺮﺳﻢ !
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﺣﺴﻢ !
ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﮐﻞ ﻭﺍﺣﺪﺍﻡ ﺑﻪ 30 ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻦ :)))
====
====
روباهی موبایلی دید؛زاغه از بالای درخت گفت:
اگه پایین آنتن نمیده بده بالا برات بگیرم
روباه موبایل و داد زاغ گفت:
این عوض قالب پنیر کلاس سوم ابتدایی
====
- صبر...
کره ای: هیچ چی مثل
منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست
آمریکایی: هیچ چی مثل منتظر بودن
واسه یه ساندویچ گرم عذاب آور نیست
یونانی: هیچ چی مثل منتظر بودن
واسه یه دسته چک عذاب آور نیست
انگلیسی: هیچ چی مثل منتظر بودن
واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آورر نیست
برزیلی: هیچ چی مثل منتظر بودن
واسه یه مسابقه فوتبال عذاب آور نیست
ایرانی:
.
.
.
.
انگار شما تا حالا با دیال آپ(dial up) کار نکردید!!!
====
راهنمای علمی و عملی استفاده از نخ دندان :
آنقدر به کارتان ادامه دهید تا روی نخ خون مشاهده کنید
این یعنی هیچ چیز اضافه ای بین دندان ها موجود نیست
====
ﻣﺎ ﺩﻣﺎﻍ ﻓﺎﺑﺮﯾﮑﯿﺎ
ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﺍزﺩﻣﺎﻏﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﺮﺳﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ:)
ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﻣﺎﻍ ﻋﻤﻠﯽﻫﺎ
ﺑﺎ ﮔﻮﺵ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﺮﺳﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ
=====
چقدر خوبه وقتی که
داری جوجه کباب درست می کنی خودش بچرخه و
بگه : اینجام نپخته
این دانشمندا چی کار می کنن پس ؟
الکی دارن فقط حقوق می گیرن
====
اگه P حامله بشه میشه B
به همین راحتی ! سرشار از استعدادم :)
===
لاک زدن دخترا:
دست چپ: اثر استاد فرشچیان
دست راست: فاطمه ۵ساله ازتهران!
====
دیروز زنگ زدم بابام
گفتم بابا سر راهت واسم یه شارژ ایرانسل بگیر...
بابام: الو؟ صدات نمیاد اصن!
من : بابا؟ بابا؟ صدا میاد؟بابا؟
بابام: الکی هی بابا بابا نکن گفتم که صدات نمیاد |:
===
عـــصـــر حـــجـــر
عـــصـــر اطـــلاعـــاتـــ...
عـــصـــر ارتـــبـــاطـــاتـــ...
عـــصـــر فـــن آوریـــ...
عـــصـــر دیـــجـــیـــتـــالـــ...
بـــفـــرمـــا هــمــه دســـتـــاورد هـــای مـــهـــم
تـــو عـــصـــر هـــا و ظـــهـــر هـــا بـــوده .... بـــعـــد
مـــیـــگـــن صـــبـــح زود بـــلند شـــیـــن
برین مدرسه کـــه چـــی بــــــشه ؟!!
===
وقــتی مــُردم
روی سنــگ قبرم بنویســین :
دوس داشــت به خیلــی جـاهـا برسه
ولــی...
.
.
.
خبــر مــرگش همــش تـو اینترنت بــود ^.^
===
بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !
من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !
بابام : شوخی میکنی… !؟
من : خودت سر شوخی رو باز کردی
:D
خب دوستای گلم
تو این پست نقاشی هام رو براتون گذاشتم
امیدوارم خوشتون بیاد
خوشحال میشم نظرتون رو درموردش بدونم
واین که بگین کدوماش بهتر از بقیه بودن
بگذار عالم بداند
من ذره ذره ذرات جهان را
جایگزین کسی کرده ام
که هیچ چیز جایش را نمیگیرد!
آخر او ...!
خدای عاشقی های من است!
مگر کسی می تواند جای خدا را بگیرد.........؟
هرگز!
خــدايـا بـه کـه گـــويـم مـاجـــراي حســـرت تنهـــايـي خـــود را
کــه دنيـــا درد دل دارم ولـــي از بغـــض خـامـــوشـم...
درد ها ...
فراموش می شوند ولی همدرد ها هرگز...
من بودن آنهایی را می خواهم که حتی یادشان...
زندگی را زیباتر می کند...
مثل تـــ♥ـــو...
حالمان بد نیست کم غم می خوریم/کم که نه ! هر روز کم کم می خوریم
آب می خواهم سرابم می دهند/عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب/از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند/بی گناهی بودم و دارم زدند
دشنه ای نامردبرپشتم نشست/از غم نامردمی پشتم شکست
سنگ را بستندوسگ آزادشد/یک شبه بیدادآمدداد شد
عشق آخرتیشه زدبر ریشه ام/تیشه زد برریشه اندیشه ام
عشق اگراین است مرتدمی شوم/خوب اگراین است من بدمی شوم
بس کن ای دل،نابسامانی بس است/کافرم دیگرمسلمانی بس است
در میان خلق سردرگم شدم/عاقبت آلوده مردم شدم
بعد ازاین بابی کسی خومی کنم/هرچه دردل داشتم رومی کنم
نیستم ازمردم خنجربه دست/بت پرستم بت پرستم بت پرست
بت پرستم بت پرستی کارماست/چشم مستی تحفه ی بازارماست
دردمی باردچو لب ترمی کنم/طالعم شوم است باورمیکنم
من که بادریاتلاطم کرده ام/راه دریاراچراگم کرده ام ؟
قفل غم بردرب سلولم مزن/من خودم خوشباورم گولم مزن
من نمی گویمکه بامن یارباش/من نمی گویم مراغم خوارباش
من نمی گویم دگرگفتن بس است/گفتن اماهیچ نشنفتن بس است
روزگارت بادشیرین!شادباش/دست کم یک شب تو هم فرهادباش
آه!درشهرشمایاری نبود/قصه هایم راخریداری نبود !
وای!رسم شهرتان بیدادبود/شهرتان ازخون ماآبادبود
ازدرو دیوارتان خون می چکد/خون من فرهادمجنون می چکد
خسته ام ازقصه های شومتان/خسته ازهمدردی مسمومتان
این همه خنجر،دل کس خون نشد/ این همه لیلی کسی مجنون نشد
آسمان خالی شدازفریادتان/بیستون درحسرت فرهادتان
کوه کندن گرنباشد پیشه ام/بویی ازفرهاد داردتیشه ام
عشق از من دورو پایم لنگ بود/قیمتش بسیارودستم تنگ بود
گرنرفتم هردو پایم خسته بود/تیشه گرافتاددستم بسته بود
هیچ کس دست مراوا کرد؟نه!/فکردست تنگ ماراکرد؟نه!
هیچ کس ازحال ما پرسید؟نه!/هیچ کس اندوه مارادید؟نه!
هیچ کس اشکی برای مانریخت/ هرکه باما بودازما میگریخت
چندروزی هست حالم دیدنیست/حال من ازاین وآن پرسیدنیست
گاه بروی زمین زل می زنم/گاه برحافظ تفائل میزنم
حافظ دیوانه فالم راگرفت/یک غزل آمدکه حالم راگرفت
ما زیاران چشم یاری داشتیم/خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
از دل نوشته هایم ساده نَگذر...
به یاد داشته باش...
این «دل نوشته» ها را...
یک «دل»، نوشته...
خدایــــا...
ایــن کهـ میگـی:
از رگــ گردن نزدیـــکتـــری و ایــن حرفا
در سطـــح شعـــ ور و درکِ مـن نیست
بغلـــم کـــن لطفـا.
تنهایی...
آروم آروم به نبودنت عادت میکنم...
چون هیچوقت داشتنت رو تجربه نکردم....
دیگه به داشتن چشمهای پر از حسرتم عادت کردم ...
سهم منم همینه تنهایی تنهایی تنهایی
انقدر این بغض گلومو سنگین کرده که حتی...
نمیتونم حرفامو اینجا بنویسم.
دیگه بی هوا خندیدن رو یاد گرفتم
دیگه تنهایی رو خیلی وقته یاد گرفتم .......
تو نگرانم نشو همه چیز را یاد گرفتم ...
یاد گرفتم چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی ...
یاد گرفتم نفس بکشم...
بی تو...و بیاد تو
یاد گرفتم چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
دوباره صدای زنگ باران در گوشم به صدا در می آید و ...
و تنهایی هایم را به رخم می کشد...
دلم می گیرد در این زمستان سرد و بارانی...
زمستانی سرد تر از همه ی زمستان های عمرم...
چندیست که زمستان از راه رسیده و ...
لباسی از الیاف سرما بر تن طبیعت کرده...
اما...
اما وجود من دیرزمانیست که سرد و زمستانی شده...
و قلبـ♥ــم...
در میان کولاک این زمستان آرام آرام...
به سوی خاموشی می رود...
من اینجا...
با خودم...
با تنهایی هایم...
و با قطرات باران که بر پنجره های اتاقم سیلی میزند...
خلوت کرده ام...
آری من این روزها دور دورم...
از خودم...
و از عزیزانم...
دیگر دستی به دیوار بلند تنهایی هایم نمی رسد...
حتی اگر این دیوار فروبریزد...
بازهم...
کسی نمی تواند...
مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون بکشد...
من مرگ در زیر آوار تنهایی ها را...
با آغوش باز می پذیرم...
چرا که زندگی ام رنگی ندارد ومن...
ومن در سیاه و سفید زندگی خود را باخته ام...
سعی کن لیاقت داشته باشی
*
*
پسری که از اين سرِ شهر ميکوبه مياد دنبال تو,
پسری که بدون ترس و محکم,
همه جا دستاشو دورت حلقه ميکنه,
پسری که اس ام اساش کوتاه هست اما پر احساسه,
پسری که دستات رو تو چراغ قرمزِ خيابونا محکمتر ميگيره,
پسری که بي هوا برات اس ام اس هاي غمگين ميفرسته,
پسری که تو بيرون رفتنای دسته جمعی ساکت تر از هميشه است,
پسری که وقتی داری حرف ميزنی تو صورتت لبخند ميزنه,
پسری که موهاتو از جلوی چشمات ميزنه کنار,
پسری که وقتی تو خودتی,
قلقلکت ميده؛
اين پسر رو حق نداری اذيت کنی؛ حق نداری...
چه دل است این دل من؟
که زیک لرزش اشک
بر رخ رهگذری
یا ز نالیدن مادر به فراق پسری
دل من می شکند
چه کنم دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ننگ که نیست
هر کجا اشک یتیمی رنجور
می چکد بر سر مژگان سیاه
هر کجا چشم زنی غمزده با یاد پسر مانده به راه
در مزاری که زنی ناله کند در عزای پسرش
یا یتیمی که کند گریه به سوگ پدرش
جانم آید به خروش
ور ببینم پر خونین کبوتر را
یا یکی بچه گنجشک که بشکسته پرش
دل من می شکند
دلتنـــــ♥ـــگی
فــــقط از ندیدن نیست
لــــــــحظه های "بی خبری"
همیــــــــشه پر از دلتــــــــنگیست.....
باورت بشود یا نه...
روزی می رسد...
که دلت برای هیچ کس به اندازه ی من...
تنگ نخواهد شد...
برای نگاه کردنم...
خندیدنم...
وحتی اذیت کردنم...
برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی...
روزی خواهد رسید که...
در حسرت تکرار دوباره ی من خواهی بود...
میدانم روزی که نباشم...
هیچ کس ...
تکرار من نخواهد شد...
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد...
یادت نرود این جا..
کسی هست که ...
به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز...
برایت آرزوهای خوب دارد...
آری امشب شب یلدا است
شب فال
شب عشق
شب هندوانه
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک
اگر دیگر از عشقی که به تو دارم نمی نویسم
فکر نکن که از یادم رفته ای ...
فکر نکن به این آسانی...
تو را به دستان بادهای فراموشی سپردم...
خوب من...
صبور بودن را از چشم های زیبای تو آموختم...
و اکنون در نبودت...
ودر میان دلتنگی ها و اشک هایم...
صبوری می کنم...
وقتی تو آرامی...
می خندی...
مگر می توانم کاری جز صبوری کنم...؟